نگاه کوتاه
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
سازمان
مجموعهٔ هدفمندی است که پیرو یک نظام (سیستم) است، و دارای مرزها و حدودی است که آن را از محیط خود جدا میسازد.
تعریف و ویژگیها
تالکوت پارسونز، در کتاب ساختار و فرایند در جوامع مدرن، میگوید: سازمان، واحدی اجتماعیست که عامدانه ساخته و بازسازی شود تا حصول به اهدافی مشخص، ممکن شود.
یک سازمان، یک نهاد مستقل است که یک مأموریت خاص دارد و میتواند با نیت انتفاعی یا غیرانتفاعی تأسیس شده باشد. یک سازمان، یک ماهیت اجتماعی است که دارای ساختار، اهداف و مرز مشخصی است.
سازمان:
- هدف دارد.
- برای هدفش برنامه دارد.
- استراتژی (راهبرد) دارد.
- منابع خود را میشناسد و از آنها بهطور بهینه و هماهنگ استفاده خواهد کرد.
- وابسته به اطلاعات است.
یک سازمان دارای ویژگیهای زیر است:
- مأموریت یا هدف ویژهای دارد.
- برای بقا به دیگر سازمانها وابسته است.
- هیئت حاکمهٔ مستقلی دارد.
- از بخشهای مختلف تشکیل شدهاست.
- دارای ساختاری فیزیکی و منطقیست.
کاربرد عملی
سازمان در محیطهای گوناگون کاربردهای متفاوتی دارد. بنگاههای اقتصادی (شرکتهای تجاری)، سازمانهای دولتی، سازمانهای غیردولتی و سازمانهای ائتلافی را نیز میتوان به عنوان یک سازمان نام برد. حسن خورسند، تحلیلگر اقتصادی، در تعریف سازمانهای دولتی ایران میگوید: «در نظام اداری ایران، سازمان به نهادی دولتی گفته میشود که وظایفی تخصصی دارد و بر همین اساس بهتر است که استقلال نسبی داشته باشد تا وظایف تخصصی خود را بهدور از گرفتاریهای سیاسی دنبال کند. برای نمونه، سازمان انتقال خون یا سازمان میراث فرهنگی».[۱]
مدیریت
فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامهریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت میگیرد.[۱]
تعریف
تاکنون، تعاریف متعددی برای مدیریت ارائه شده است. برخی از مهمترین تعاریفی که ارائه شده، به قرار زیر است:
- هنر انجام امور با و بهوسیله دیگران
- فرایندی که طی آن تصمیمگیری در سازمانها صورت میپذیرد
- انجام وظایف برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل
- علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف سازمانی
- بازی کردن نقش رهبر، منبع اطلاعاتی، تصمیمگیرنده و رابط برای اعضای سازمان[۲]
مدیریت از دید کارکردی شامل وظایفی همچون برنامهریزی، تصمیمگیری، سازماندهی، نوآوری، هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش و کنترل میگردد. این نوع تعاریف از مدیریت اگر چه با کمی و کاستی یا فزونیهایی در واژههای بیانکنندهٔ وظایف روبروست، اما به نظر روانتر از تعاریفی است که میکوشند مدیریت را محصور به یک ویژگی خاص نمایند یا ارزش فلسفی خاصی به مفهوم بیفزایند. بااینحال، تعاریف متعدد از مدیریت با توجه به کارکردهای آن از سوی محققانی چون فایول یا گیولیک دارای تفاوتهایی است که بهسادگی نمیتوان از آنها گذر کرد. آنچه واضح است علم مدیریت هنوز نتوانسته است تعریف خود را مدیریت کند.[۳]
تعریف ذیل، مفاهیم کلیدی مدیریت را دربردارد:
- مدیریت یک فرایند است.
- مفهوم نهفتهٔ مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.
- مدیریت مؤثر، تصمیمهای مناسبی میگیرد و به نتایج مطلوبی دست مییابد.
- مدیریت کارا به تخصیص و مصرف مدبرانه میگویند.
- مدیریت بر فعالیتهای هدفدار تمرکز دارد.[۴]
- مدیریت عبارتست از عملی که بهصورت آگاهانه و مستمر انجام میشود و به سازمان شکل میدهد.
وظایف مدیریت
هنری فایول، صنعتگر فرانسوی، چنین اظهار داشت که همه مدیران، پنج وظیفه یا کار، انجام می دهند: برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل. امروزه، این کارها را به صورت چهار وظیفه:
بیان می کنند.[۵]
پیتر دراکر، وظیفه مدیران را بازاریابی و نوآوری میداند.[۶] در عین حال، متون جدیدتر عمده وظایف مدیران را برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، استخدام و کنترل میدانند.[۷] برخی از منابع، استخدام را از فهرست فوق حذف کردهاند[۸] و برخی نیز هماهنگی را جایگزین آن نمودهاند.
مدیریت از دید کارکردی شامل وظایفی همچون برنامه ریزی، تصمیم گیری، سازماندهی، نوآوری، هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش و کنترل میگردد[نیازمند منبع].
برنامهریزی
برنامهریزی یا طرحریزی یعنی اندیشیدن از پیش. متخصصین از زوایای متعدد برای برنامهریزی تعاریف متعددی ارائه کردهاند که برخی از آنها از این قرار است:
- تعیین هدف، یافتن و ساختن راه وصول به آن،
- تصمیمگیری در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد،
- تجسم و طراحی وضعیت مطلوب در آینده و یافتن و ساختن راهها و وسایلی که رسیدن به آن را فراهم کند،
- طراحی عملیاتی که شیئی یا موضوعی را بر مبنای شیوهای که از پیش تعریف شده، تغییر بدهد.[نیازمند منبع]
در گزینش و تعیین هدف، مدیر باید امکانپذیر بودن و قابل قبول بودن آنها را از نظر مدیران و کارکنان، مورد توجه قرار دهد.
سازماندهی
سازماندهی فرایندی است که طی آن تقسیم کار میان افراد و گروههای کاری و هماهنگی میان آنان، به منظور کسب اهداف صورت میگیرد.[۹]
در رابطه با سازماندهی، مدیر باید هم ساختار سازمان را متناسب با اهداف و منابع سازمان ایجاد نماید(طراحی سازمان) و هم به دنبال فراهم نمودن افراد مناسب برای ساختار تعیین شده (تأمین منابع) باشد.
انگیزش
رهبری یا هدایت یعنی تلاش مدیر برای ایجاد انگیزه و رغبت در زیردستان جهت دست یافتن به اهداف سازمان.[۱۰]
ارزیابی
کنترل، تلاش منظمی است در جهت رسیدن به اهداف استاندارد، طراحی سیستم بازخورد اطلاعات، مقایسهٔ اجزای واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده و سرانجام تعیین انحرافات احتمالی و سنجش ارزش آنها بر روند اجرایی که در بر گیرندهٔ حداکثر کارایی است.[۱۱]
سیر اندیشههای مدیریتی
اندیشههای نخستین مدیریتی
تمامی مسائل مدیریتی مطرح از ابتدای تاریخ بشر تا سال ۱۸۸۰ در این قسمت طبقهبندی میشود. مسائلی نظیر سیستمهای اداری و مدیریتی سومریها، مصریها، ایرانیان باستان و مواردی نظیر ساخت اهرام ثلاثه مصر و ساخت دیوار چین در این حوزه طبقهبندی میشود.
مکتب کلاسیک
این نظریهها از سال ۱۸۸۰ تا ۱۹۲۰ شروع شدند و به ۳ دستهٔ کلی تقسیم میشوند:
- مکتب مدیریت علمی فردریک تیلور
- مکتب مدیریت اداری (اصولگرایان) هنری فایول
- نظریهٔ بروکراسی آرمانی ماکس وبر
محوریت بحث نظریههای مدیریت کلاسیک دستیابی به حداکثر کارایی در سازمان است. کلاسیکها به سازمان رسمی توجه داشتند و وجود سازمان غیررسمی را مضر میدانستند. دیدگاههای کلاسیک شامل نگرشی صرفاً مکانیکی به سازمان و افراد بوده است. کلاسیکها انسان را همردیف با سایر عناصر تولید میدانستند و برایش هویت مستقل قائل نبودند.
مکتب نئوکلاسیک (روابط انسانی)
در سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۰، در حالی که غرب رکود اقتصادی را تجربه میکرد، برخی از دانشمندان علوم اجتماعی به رهبری التون مایو مطالعاتی را دربارهٔ چگونگی واکنش کارکنان به میزان تولید در صورت تغییر شرایط کاری، طراحی شغل و محرکهای مدیری آغاز کردند. بخش اعظم این مطالعات در یکی از واحدهای شرکت وسترن الکتریک در شهر هاثورن صورت گرفت که بعدها به مطالعات هاثورن مشهور شد.[۱۲] نئوکلاسیکها بر جنبههای انسانی مدیریت تأکید میکردند. طرفداران این روش معتقد بودند که مدیریت باید توجه خود را بر افراد متمرکز کند؛ به بیان دیگر متغیرهای اجتماعی را مؤثرتر از متغیرهای فیزیکی میدانستند.[۱۲] عمده فعالیتهایی که در این دوره انجام شد، به دو دستهٔ زیر تقسیم میشود:
- مطالعات هاثورن
- نگرش رفتاری (مدیریت) که بر این مبنا استوار بود که مدیرانی که روابط انسانی خوبی در محیط کار برقرار میکنند، میتوانند به بهرهوری دست یابند. به علاوه، جنبش روابط انسانی مرحلهای را ایجاد کرد که تکامل یافتهٔ آن امروز بهعنوان رشتهٔ رفتار سازمانی، یعنی مطالعهٔ افراد و گروهها در سازمان مطرح است.[۱۳]
مکتب سیستمهای اجتماعی
نگرش سیستمی، که تقریباً از دهه ۱۹۵۰ (میلادی) در مدیریت مرسوم شد. طرفداران این نظریه معتقدند نگرش سیستمی بهترین طریق برای وحدت بخشیدن به مفاهیم و نظریههای مدیریت و دستیابی به نظریهای جامع است.[۱۴] مکتب سیستمهای اجتماعی باعث شد که مطالعهٔ مسائل سازمانها به صورت چند بعدی شود و نیز باعث پیدایش و تکامل تئوری سیستمها شد.
مکتب اقتضایی
مکتب اقتضایی (رهیافت اقتضایی)(۱۹۶۰ تاکنون) این مکتب با عناوین دیگری چون موقعیتگرایی، محیطگرایی و شرایطگرایی آمده است. این مکتب که بیشتر طرز فکری دربارهٔ سازمان، مدیریت و پدیدههاست، به این موضوع اشاره دارد که در شرایط گوناگون و بسته به اقتضائات زمانی، مکانی و موقعیتی است که میتوان دربارهٔ موضوعی اظهار نظر کرد. به عبارتی، در حالیکه اندیشمندان مکاتب کلاسیک و نئوکلاسیک به اصول جهانشمول و همیشگی باور داشتند و راهکارهای ارائهشده توسط خودشان را برای همهٔ شرایط مناسب میدانستند، در مکتب اقتضائی چیزی به نام بهترین وجود ندارد. بلکه این اقتضائات است که نشان میدهد در «آن مورد خاص» چه چیز بهترین است. برای مثال، در حالیکه در بعضی از شرایط مدیریت مکانیکی برای سازمان راهگشا و مفید است، ممکن است با تغییر شرایط به سبک دیگری از مدیریت (مدیریت ارگانیک) احتیاج باشد.
مکتب نوگرایی
در مطالعات مدیریت امروز بسیاری از نظریهها از ترکیب تئوریهای کلاسیکها و نئوکلاسیکها شکل گرفته است. پیروان جدید جنبش مدیریت علمی بر تصمیمگیریهای علمی، به کارگیری رایانه و ابزارهای تصمیمگیری تأکید دارند. گروه نظریهپردازان امروزی روابط انسانی، از بهبود و بازسازی سازمان صحبت میکنند و جای اصولگرایان را کسانی گرفتهاند که معتقدند قبل از آنکه بتوان به اصولی پایبند شد لازم است مدیران زیادی را به طور عملی مورد مطالعه قرار داد.[۱۵] نظریات این دوره را میتوان به دستههای زیر تقسیم کرد:
- نگرش کمی مدیریت، که هدفش کاربرد روش علمی برای حل مسائل فنی در سطح وسیع است. مدیریت کمی سه شاخهٔ اصلی دارد: علم مدیریت یا تحقیق در عملیات، مدیریت عملیاتی و سیستمهای اطلاعاتی مدیریت
- نگرش اقتضایی. اساس این نگرش که به آن نگرش موقعیتی نیز گفته میشود بر این استوار است که یک الگوی مدیریت برای همهٔ موقعیتها بهعنوان بهترین راه وجود ندارد. وظیفهٔ مدیر این است که تعیین کند چه روشی، در چه موقعیت خاصی، تحت چه شرایط ویژهای و در چه زمان بخصوصی بهترین زمینه را برای نیل به اهداف مدیریت فراهم میکند.[۱۶]
- جنبش جدید روابط انسانی. در طول بیست سال گذشته نظریههای دیگری در مدیریت معاصر با نگرش روابط انسانی پدید آمده است که از این قبیل نظریهها میتوان به نظریه زد اشاره کرد.[نیازمند منبع]
سطوح مدیریت
مدیریت در سازمانهای بزرگ معمولاً از سه سطح برخوردار است:[۱۷]
- مدیریت عملیاتی (سرپرستی)
- مدیریت میانی
- مدیریت عالی
مدیریت عملیاتی
برنامه عملیاتی نوعی برنامهٔ تفصیلی و کوتاهمدت است که موجب مراجعه کمتر زیردستان به مدیران جهت کسب تکلیف و همچنین کم کردن مراجعهٔ مدیران به کارکنان جهت نظارت بر عملکرد آنان میباشد. مدیران رده عملیاتی بیشتر وقتشان را با زیردستان، مقداری از آن را با همکاران و اندک زمانی را با مافوقها یا خارج از سازمان میگذرانند.[۱۸]
مدیریت میانی
مدیران میانی به طور مستقیم به مدیران رده بالا گزارش میدهند. کارشان مدیریت بر سرپرستان است و نقش حلقه واسط را میان مدیریت عالی و مدیران عملیاتی به عهده دارند. بیشتر وقت مدیران میانی به تحلیل دادهها، آماده کردن اطلاعات برای تصمیم گیری، تبدیل تصمیمهای مدیریت به پروژههای معین برای سرپرستان و جهت دادن به نتایج کار مدیران عملیاتی اختصاص مییابد.[۱۹] مدیران میانی برنامه ریزیهای میان مدت نموده و برای اظهارنظر مدیریت عالی، برنامههای جامع و بلندمدت آماده مینمایند.
مدیریت عالی
استراتژیها و خطمشیهای سازمانی توسط رئیس سازمان، مدیر کل و معاونین تدوین میگردند.[۲۰] مدیری که در نقشهای عملیاتی و میانی بوده میتواند به مدیریت عالی راه یابد. بخش اعظم کار مدیران عالی از نظر پویایی و مشغله نظیر کار مدیران عملیاتی میباشد.[۲۱] تصمیمات استراتژیک، جامع و بلندمدت دراین سطح انجام میگیرد.
شاخههای مدیریت
رئوس مطالب
تعریف مدیریت – تعریف کریتنر از مدیریت – نظریه فنا داروین – تعریف جامع مدیریت -تعاریف مربوط به سازمان – نظریه کریس آرجریس- نظریات افلاطون (اصل تقسیم کار،ویژه گی انسانها،حوزه روانشناسی ، طرح سئوال)- نظریه فارابی-نظریه آدام اسمیت-انواع مکاتب مدیریت – نظریات فردریک تیلور(اصول استاندارد ، چهار اصل کلی،مزایای تقسیم کار،نارسایی های مکتب تیلور) – نظریات فایول (دسته بندی دیدگاه ها ،اصول ۱۴ گانه) – نظریات وبر (قدرت از دیدگاه وبر ، بوروکراسی وبر،انتقادات بر بوروکراسی،طرفداران بوروکراسی وبر) – نظریات التون مایو – نظریات ماری پارکر فالت (مکانیزمهای مواجهه با تعارض ،قدرت و کنترل در سازمانها ، قانون موقعیت،خروجی نظریات) – نظریات چستر بارنارد (دیدگاه به سازمان و روابط داخل آن ، انواع تعادل ، عوامل تشکیل دهنده سازمان ، اصل همکاری) – نظریات سایمون (پیش فرض ها ، تصمیم گیری) – نظریه عمومی سیستم ها (برتالانفی) – تعاریف سیستم – بحث سیستم ها (طبقه بندی سیستم از دیدگاه بولدینگ) – حداقل اجزاء سیستم – دیدگاه برنز و استاکر(طبقه بندی سیستم ها) – سینرژی – تئوری اقتضاء – مدیریت ژاپنی و تئوری Z – مباحث انگیزش (تعریف انگیزش ، اجزای انگیزش، مسیر انگیزش) – عوامل وابسته به عملکرد فرد – عکس العمل های مواجهه با سرخوردگی – توالی خواست و نیاز(کونتز ، ادانل ، وایهریخ) – انگیزش و انگیزاننده – تشویق (پژوهش آدریان گوستیک) – مدل های انگیزشی – تقسیم بندی تئوری های انگیزشی – نظریات مازلو (پیش فرض ها و طبقه بندی نیازها) – هدونیزم – نقد ارسطو بر هدونیزم – نظریات هرزبرگ (عوامل بهداشتی و انگیزشی ، ایجاد انگیزه ، ۵ اصل غنای شغلی) – تئوری مک کللند – تئوری آلدرفر – تئوری مک گریگور – تئوری هنری ماری ( نظریه شدت و جهت ، نظریه نیازهای آشکار ، ۹ دسته نیازهای انسان) – ویکتور وروم – تئوری برابری آدامز – تئوری پورتر و لاولر – دیدگاه اصلاح و تغییر رفتار اسکینز – مبحث تصمیم گیری ( تعاریف) – دیدگاه جورج هوبر (انتخاب ، مشگل گشایی ، تصمیم گیری) – مشکل یابی و فرصت یابی – دیدگاه ویلیام پاندز ( فرآیند مشکل یابی) – دیدگاه پیتر دراکر ( فرصت یابی) – محورهای تصمیمات مدیریتی – تعاریف تصمیمات برنامه ریزی شده و برنامه ریزی نشده – فنون تصمیم گیری( تعاریف ، اطمینان ، خطرپذیری،عدم اطمینان ، ابهام ) – شیوه های جدید تصمیم گیری در شرایط نامعلوم – مدلهای تصمیم گیری ( مدل کلاسیک ، مدل بوروکراتیک ، مدل بوروکراتیک ، مدل سیاسی ، مدل افزایشی ) – تصمیم گروهی – افزایش نو آوری و خلاقیت در تصمیم گیری – اتمام مبحث تصمیم گیری – فنون افزایش خلاقیت گروهی – تئوری جاگو – تئوری میشیگان – مطالعات اوهایو – تئوری شبکه مدیریت – تئوری اقتضائی رهبری فیدلر – تئوری مسیر هدف) – تئوری یتون ، وروم ، جاگو – تئوری مراوده ای جفت دوتایی -تئوری پیوستگی رفتار تانن بام و اشمیت ) – تئوری سیکل زندگی